همه چیز مثل ، زندگی

خواب مرگم باد اگر دور ازتو خوابم آرزوست *** خون خورم بی چشم مستت گرشرابم آرزوست

همه چیز مثل ، زندگی

خواب مرگم باد اگر دور ازتو خوابم آرزوست *** خون خورم بی چشم مستت گرشرابم آرزوست

دوباره دلم هوای با تو بودن کرده

 

دوباره دل هوای با تو بودن کرده....

نگو این دل دوری عشقت و باور کرده...

دل من خسته از این دست به دعاها بردن

همه آرزوهام با رفتن تو مردن....

حالا من یه آرزو دارم تو سینه...

که دوباره چشم من تو رو ببینه...

حالا من یه آرزو دارم تو سینه...

که دوباره چشم من تو رو ببینه...

واسه پیدا کردنت تن به دل صحرا می دم...

آخه تو رنگ چشات هیبت دنیا رو دیدم...

توی هفتا آسمون تو تک ستاره منی....

بخدا...ناز دو چشمات و به دنیا نمی دم....

حالا من یه آرزو دارم تو سینه...

که دوباره چشم من تو رو ببینه...

اشتباه

 

بزرگترین اشتباهم این بود که فکر می کردم برای منی!!

زیادی وابسته ات شدم

اشتباهم این بود که واقعیت را میدیدم و چشمانم را می بستم...

اشتباهم این بود که دستانت را در دست دیگری میدیدم و گرمایش را من حس میکردم!!!

اشتباهم این بود که تو را در ذهنم جور دیگری ساختم و با آن زندگی کردم...

نمی دانم چرا اینهمه اشتباه را سالها تکرار کردم

با اینکه می دانستم اشتباه است عاشقت شوم، ولی شدم

با آنکه می دانستم اشتباه است دوستت داشته باشم،  ولی داشتم..

و حال پس از گذر سالها ، بااینکه در قلبم نیستی اما...

سایه وجودت بر جانم جاریست

عاشقت بودن و دوستت داشتن برایم نیازی شده هیچ گاه بر طرف نمی شود...

من نمی توانم عاشقت نباشم

نمی توانم دوستت نداشته باشم ...

 

برفتی

 

ای دیــر بدست آمــده بــس زود برفتی 

 آتش زدی اندر مـن و چون دود برفتی

چــون آرزوی تنــگدلان دیـــر رسیدی 

 چــون دوســتی سنگــدلان زود برفتی

 زان پیش که در بـــاغ وصال تو دل من

 از داغ فــــراق تـــو ، برآســـــود برفتی

 ناگشــته مــن از بنــد تــو آزاد بجستی

 ناکرده مـرا وصــل تــو خشنود برفتی

 آهنــگ به جــان مــن دلسوخته کردی 

 چـون در دل مـن عشـق بیفزود برفتی

دلم گرفته

  

ای آسمان زیبا امشب دلم گرفته

از های و هوی دنیا امشب دلم گرفته

یک سینه غرق مستی دارد هوای باران

از این خراب رسوا امشب دلم گرفته

امشب خیال دارم تا صبح گریه کنم

شرمنده ام خدایا امشب دلم گرفته

خون دل شکسته بر دیدگان تشنه

باید شود هویدا امشب دلم گرفته

ساقی عجب صفایی دارد پیاله ی تو

پر کن به جان مولا امشب دلم گرفته

گفتی خیال بس کن فرمایشت متین است

فردا به چشم اما امشب دلم گرفته