همه چیز مثل ، زندگی

خواب مرگم باد اگر دور ازتو خوابم آرزوست *** خون خورم بی چشم مستت گرشرابم آرزوست

همه چیز مثل ، زندگی

خواب مرگم باد اگر دور ازتو خوابم آرزوست *** خون خورم بی چشم مستت گرشرابم آرزوست

خسته شدم چه انتظار سختی

 

به روی گونه تابیدی و رفتی

مرا با عشق سنجیدی و رفتی

تمام هستی ام نیلوفری بود

تو هستی مرا چیدی و رفتی

کنار انتظارت تا سحر گاه

شبی همپای پیچک ها نشستم

تو از راه آمدی با ناز و آن وقت

تمنای مرا دیدی و رفتی

شبی از عشق تو با پونه گفتم

دل او هم برای قصه ام سوخت

غم انگیزست توشیداییم را

به چشم خویش فهمیدی و رفتی

چه باید کرد این هم سرنوشتی ست

ولی دل رابه چشمت هدیه کردم

سر راهت که می رفتی تو آن را

به یک پروانه بخشیدی و رفتی

صدایت کردم از ژرفای یک یاس

به لحن آب نمناک باران

نمی دانم شنیدی برنگشتی

و یا این بار نشنیدی و رفتی

نسیم از جاده های دور آمد

نگاهش کردم و چیزی به من گفت

تو هم در انتظار یک بهانه

از این رفتار رنجیدی و رفتی

عجب دریای غمناکی ست این عشق

ببین با سرنوشت من چه ها کرد

تو هم این رنجش خاکستری را

میان باد پیچیدی و رفتی

تمام غصه هایم مثل باران

فضای خاطرم را شستشو داد

و تو به احترام این تلاطم

فقط یک لحظه باریدی و رفتی

دلم پرسید از پروانه یک شب

چرا عاشق شدی درد عجیبی ست

و یادم هست تو یک بار این را

ز یک دیوانه پرسیدی و رفتی

تو را به جان گل سوگند دادم

فقط یک شب نیازم را ببینی

ولی در پاسخ این خواهش من

تو مثل غنچه خندیدی و رفتی

دلم گلدان شب بو های رویا ست

پر است از اطلسی های نگاهت

تو مثل یک گل سرخ وفادار

کنار خانه روییدی و رفتی

تمام بغض هایم مثل یک رنج

شکست و قصه ام در کوچه پیچید

ولی تو از صدای این شکستن

به جای غصه ترسیدی و رفتی

غروب کوچه های بی قراری

حضور روشنی را از تو می خواست

تو یک آن آمدی این روشنی را

بروی کوچه پاشیدی و رفتی

کنار من نشستی تا سپیده

ولی چشمان تو جای دگر بود

و من می دانم آن شب تا سحرگاه

نگاران را پرستیدی و رفتی

نمی دانم چه می گویند گل ها

خدا می داند و نیلوفر و عشق

به من گفتند گل ها تا همیشه

تو از این شهر کوچیدی و رفتی

جنون در امتداد کوچه عشق

مرا تا آسمانها با خودش برد

و تو در آخرین بن بست این راه

مرا دیوانه نامیدی و رفتی

شبی گفتی نداری دوست من را

نمی دانی که من آن شب چه کردم

خوشا بر حال آن چشمی که آن را

به زیبایی پسندیدی و رفتی

هوای آسمان دیده ابریست

پر از تنهایی نمناک هجرت

تو تا بیراهه های بی قراری

دل من را کشانیدی و رفتی

پریشان کردی و شیدا نمودی

تمام جاده های شعر من را

رها کردی شکستی خرد گشتم

تو پایان مرا دیدی و رفتی

دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم

 


دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم

تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم

شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه
گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم

چون پرتو ماه آیم و چون سایه ی دیوار
گامی ز سر کوی تو رفتن نتوانم

دور از تو من سوخته در دامن شبها
چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم

فریاد ز بی مهریت ای گل که درین باغ
چون غنچه ی پائیز شکفتن نتوانم

ای چشم سخنگوی تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم

برای گفتن من شعر هم به گل مانده

 

برای گفتن من شعر هم به گل مانده

نمانده عمری و دگر صدها سخن به دل مانده

صدا که مرهم فریاد بود زخم را

به پیش زخم عظیم دلم خجل مانده

از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست

گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست

سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم

هر لحظه جز این دست مرا مشغله ای نیست

دیری است که از خانه خرابان جهانم

بر سقف فرو ریخته ام چلچله ای نیست

در حسرت دیدار تو آواره ترینم

هر چند که تا منزل تو فاصله ای نیست

روبروی تو کیم من ؟ یه اسیر سرسپرده

چهره ی تکیده ای که تو غبار آینه مرده

من برای تو چی هستم ؟ کوه تنهای تحمل

بین ما پل عذابه منه خسته پایه ی پل

ای که نزدیکی مثل من به من اما خیلی دوری

خوب نگام کن تا ببینی چهره درد و صبوری

کاشکی میشد تا بدونی من برای تو چی هستم

از تو بیش از همه دنیا از خودم بیش از تو خستم

ببین که خستم تنها غروره عصای دستم

از عذاب با تو بودن در سکوت خود خرابم

نه صبورم و نه عاشق من تجسم عذابم

تو سراپا بی خیالی من همه تحمل درد

تو نفهمیدی چه دردی زانوی خستمو تا کرد

زیر بار با تو بودن یه ستون نیمه جونم

اینکه اسمش زندگی نیست جون به لبهام میرسونم

هیچی جز شعر شکستن قصه ی فردای من نیست

این ترانه ی زواله این صدا صدای من نیست

ببین که خستم تنها غروره عصای دستم

عید سعید فطر بر همگان مبارک، اعمال عید فطر

 

عید آمد و عید آمد و آن بخت سعید آمد

برگیرو دهل می زن کان ماه پدید آمد

عید آمد ای مجنون، غلغل شنواز گردون

کان معتمد سدره از عرش مجید آمد

عید آمد ره جویان ، رقصان وغزل گویان

کان قیصر مه رویان زان " قصر مشید" آمد

صد معدن دانایی مجنون شد و سودایی

کان خوبی و زیبایی بی مثل و ندید آمد

زان قدرت پیوستن ، داوود نبی مستش

تا موم کند دستش ، گر سنگ و حدید آمد

عید آمد و ما بی او عیدیم بیا تا ما

برعید زنیم این دم کان خوان و ثرید آمد؟

زو زهر شکرگردد، زو ابرقمر گردد

زو تازه وتر گردد هرجا که قدید آمد

برخیز و به میدان رو ، در حلقه رندان رو

رو جانب مهمان رو کز راه بعید آمد

غمهاش همه شادی ، بندش همه آزادی

یک دانه بد و دادی ، صد باغ مزید آمد

من بنده آن شرقم ، در نعمت آن غرقم

جز نعمت پاک او منحوس و پلید آمد

بربند لب و تن زن چون غنچه و چون سوسن

  رو صبرکن از گفتن چون صبر کلید آمد

 

********************************************************* 

اعمال شب عید فطر

شب اوّل از جمله لیالى شریفه است و در فضیلت و ثواب عبادت و احیاى آن احادیث بسیار وارد شده و روایت شده است که آنشب کمتر از شب قدر نیست و از براى آن چند عمل است اوّل غسل است در وقتى که غروب کرد آفتاب دوّم احیاء آن شب به نماز و دعا و استغفار و سؤ ال از حقّ تعالى و بَیْتُوته در مسجد سوّم آنکه بخواند در عقب نماز مغرب و عشاء و نماز صبح و عقب نماز عید

اَللّهُ اَکْبَرُ اَللّهُ اَکْبَرُ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَرُ اَللّهُ اَکْبَرُ وَلِلّهِ

خدا بزرگتر است ... نیست معبودى جز خدا و خدا بزرگتر است ...

الْحَمْدُ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلى ما هَدینا وَلَهُ الشُّکْرُ على ما اَوْلینا

و ستایش خاص خدا است ستایش از آن خدا است بر آنچه ما را راهنمائى فرمود و براى او است سپاس بر آنچه به ما بخشود

چهارم آنکه چون نماز مغرب و نافله آنرا خواند دستها را بسوى آسمان بلند کند و بگوید:

یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ یا ذَاالْجُودِ یا مُصْطَفِىَ مُحَمَّدٍ وَناصِرَهُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ

اى صاحب نعمت و فضل اى صاحب جود و بخشش اى برگزیننده محمد و یاور او درود فرست بر محمد

وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْ لى کُلَّ ذَنْبٍ اَحْصَیْتَهُ وَهُوَ عِنْدَکَ فى کِتابٍ مُبینٍ

و آل محمد و بیامرز از من هر گناهى را که شماره کرده اى و در کتابى روشن در پیش تو ثبت است

پس به سجده برود و صد مرتبه در سجده بگوید اَتُوبُ اِلَى اللّهِ پس هر حاجت که دارد از حقّ تعالى بخواهد که انشاء الله برآورده خواهد شد و در روایت شیخ است که بعد از نماز مغرب به سجده رود و بگوید:

 یا ذَاالْحَوْلِ یا ذَاالطَّوْلِ یا مُصْطَفِیا مُحَمَّدا وَناصِرَهُ

اى صاحب نیرو و اى صاحب فضل اى برگزیننده محمد و یاورش

صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْ لى کُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَنَسیتُهُ اَنَا

درود فرست بر محمد و آل محمد و بیامرز از من هر گناهى را که از من سر زده و خود فراموش کرده ام

وَهُوَ عِنْدَکَ فى کِتابٍ مُبینٍ

ولى نزد تو در دفترى روشن ثبت است

پس بگوید صد مرتبه اَتُوبُ اِلَى اللّهِ

 

پنجم زیارت کند امام حسین علیه السلام را که فضیلت بسیار دارد و زیارت مخصوصه این شب در باب زیارات بیاید انشاءالله ششم ده مرتبه بگوید ذکر یا دآئِمَ الْفَضْلِ را که در اعمال شب جمعه گذشت هفتم بجا آورد ده رکعت نمازى که در شب آخر ماه رمضان گذشت هشتم بجا آورد دو رکعت نماز در رکعت اوّل بعد از حمد هزار مرتبه توحید و در دوّم یک مرتبه بخواند و بعد از سلام سر به سجده بگذارد و صدمرتبه بگوید:

اَتُوبُ اِلَى اللّهِ        پس بگوید:    یا ذَالْمَنِّ وَالْجُودِ

توبه کنم بسوى خدا * * * * * * اى صاحب منّت و جود

یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ یا مُصْطَفِىَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ صَلِّ عَلى

اى صاحب نعمت و بخشش اى برگزیننده محمد صلى الله علیه و آله درود فرست بر

مُحَمَّدٍ وَ الِهِ وَافْعَلْ بى کَذا وَکَذا        و بجاى آن حاجات خود را بطلبد.

محمد و آلش و بکن درباره من چنین و چنان

روایت است که حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام این دو رکعت را به این کیفیت به جا مى آورد پس سر از سجده برمى داشت و مى فرمود بحقّ آن خداوندى که جانم بدست قدرت اوست هر که این نماز را بکند هر حاجت از خدا بطلبد البتّه عطا کند و اگر بعدد ریگهاى بیابان گناه داشته باشد خدا بیامرزد و در روایت دیگر بجاى هزار مرتبه توحید صد مرتبه وارد شده لکن نماز را بعد از نماز مغرب و نافله آن باید بجا آورد و شیخ و سیّد بعد از این نماز این دعا را نقل کرده اند :

یا اَللّهُ یا اَللّهُ یا اَللّهُ یا رَحْمنُ یا اَللّهُ یا رَحیمُ یا اَللّهُ یا مَلِکُ یا اَللّهُ یا قُدُّوسُ یا

اى خدا اى خدا اى خدا اى بخشاینده اى خدا اى مهربان اى خدا اى پادشاه اى خدا اى منزه از هر عیب اى

اَللّهُ یا سَلامُ یا اَللّهُ یا مُؤْمِنُ یا اَللّهُ یا مُهَیْمِنُ یا اَللّهُ یا عَزیزُ یا اَللّهُ یا

خدا اى سلامت بخش اى خدا اى ایمنى بخش اى خدا اى مراقب اى خدا اى نیرومند اى خدا اى

جَبّارُ یا اَللّهُ یا مُتَکَبِّرُ یا اَللّهُ یا خالِقُ یا اَللّهُ یا بارِئُ یا اَللّهُ یا مُصَوِّرُ یا

مقتدر اى خدا اى عظیم الشاءن اى خدا اى آفریننده اى خدا اى موجد اى خدا اى صورت بخش اى

اَللّهُ یا عالِمُ یا اَللّهُ یا عَظیمُ یا اَللّهُ یا عَلیمُ یا اَللّهُ یا کَریمُ یا اَللّهُ یا حَلیمُ

خدا اى دانا اى خدا اى بزرگ اى خدا اى آگاه اى خدا اى بزرگوار اى خدا اى بردبار

یا اَللّهُ یا حَکیمُ یا اَللّهُ یا سَمیعُ یا اَللّهُ یا بَصیرُ یا اَللّهُ یا قَریبُ یا اَللّهُ یا

اى خدا اى فرزانه اى خدا اى شنوا اى خدا اى بینا اى خدا اى نزدیک اى خدا اى

مُجیبُ یا اَللّهُ یا جَوادُ یا اَللّهُ یا ماجِدُ یا اَللّهُ یا مَلِىُّ یا اَللّهُ یا وَفِىُّ یا

اجابت کننده اى خدا اى بخشنده اى خدا اى با شوکت اى خدا اى توانگر مقتدر اى خدا اى وفادار اى

اَللّهُ یا مَوْلى یا اَللّهُ یا قاضى یا اَللّهُ یا سَریعُ یا اَللّهُ یا شَدیدُ یا اَللّهُ یا

خدا اى سرور اى خدا اى داور اى خدا اى سریع اى خدا اى سخت گیر اى خدا اى

رَؤُفُ یا اَللّهُ یا رَقیبُ یا اَللّهُ یا مَجیدُ یا اَللّهُ یا حَفیظُ یا اَللّهُ یا مُحیطُ

مهربان اى خدا اى نگهبان اى خدا اى شوکتمند اى خدا اى نگهبان اى خدا اى احاطه کننده

یا اَللّهُ یا سَیِّدَ السّاداتِ یا اَللّهُ یا اَوَّلُ یا اَللّهُ یا اخِرُ یا اَللّهُ یا ظاهِرُ یا

اى خدا اى بزرگ بزرگان اى خدا اى آغاز اى خدا اى انجام اى خدا اى پیدا اى

اَللّهُ یا باطِنُ یا اَللّهُ یا فاخِرُ یا اَللّهُ یا قاهِرُ یا اَللّهُ یا رَبّاهُ یا اَللّهُ یا رَبّاهُ

اى خدا اى ناپیدا اى خدا اى با فخر اى خدا اى چیره اى خدا اى پروردگار من اى خدا اى پروردگار من

یا اَللّهُ یا رَبّاهُ یا اَللّهُ یا وَدُودُ یا اَللّهُ یا نُورُ یا اَللّهُ یا رافِعُ یا اَللّهُ یا

اى خدا اى پروردگار من اى خدا اى دوستدار اى خدا اى نور اى خدا اى رفعت ده اى خدا اى

مانِعُ یااَللّهُ یادافِعُ یااَللّهُ یا فاتِحُ یااَللّهُ یانَفّاحُ [عُ] یااَللّهُ یاجَلیلُ یااَللّهُ

بازدارنده اى خدا اى جلوگیرنده اى خدا اى گشاینده اى خدا اى دمنده نسیم رحمت اى خدا اى با جلالت اى خدا

یا جَمیلُ یا اَللّهُ یا شَهیدُ یا اَللّهُ یا شاهِدُ یا اَللّهُ یا مُغیثُ یا اَللّهُ یا

اى زیبا اى خدا اى گواه اى خدا اى شاهد اى خدا اى فریادرس اى خدا اى

حَبیبُ یا اَللّهُ یا فاطِرُ یا اَللّهُ یا مُطَهِّرُ یا اَللّهُ یا مَلِکُ یا اَللّهُ یا مُقْتَدِرُ یا

دوست اى خدا اى خالق اى خدا اى پاک کننده اى خدا اى پادشاه اى خدا اى نیرومند اى

اَللّهُ یا قابِضُ یا اَللّهُ یا باسِطُ یا اَللّهُ یا مِحیى یا اَللّهُ یا مُمیتُ یا اَللّهُ یا

خدا اى گیرنده اى خدا اى گسترنده اى خدا اى زنده کننده اى خدا اى میراننده اى خدا اى

باعِثُ یا اَللّهُ یا وارِثُ یا اَللّهُ یا مُعطى یا اَللّهُ یا مُفْضِلُ یا اَللّهُ یا مُنْعِمُ

برانگیزنده اى خدا اى ارث برنده اى خدا اى عطا کننده اى خدا اى فزون بخش اى خدا اى نعمت بخش

یا اَللّهُ یا حَقُّ یا اَللّهُ یا مُبینُ یا اَللّهُ یا طَیِّبُ یا اَللّهُ یا مُحْسِنُ یا اَللّهُ یا

اى خدا اى برحق اى خدا اى آشکار کننده اى خدا اى پاکیزه اى خدا اى نیکوکننده اى خدا اى

مُجْمِلُ یا اَللّهُ یا مُبْدِئُ یا اَللّهُ یا مُعیدُ یا اَللّهُ یا بارِئُ یا اَللّهُ یا بَدیعُ یا

زیبا پرور اى خدا اى آغازنده اى خدا اى بازگرداننده اى خدا اى پدیدآرنده اى خدا اى نوآفرین اى

اَللّهُ یا هادى یا اَللّهُ یا کافى یا اَللّهُ یا شافى یا اَللّهُ یا عَلِىُّ یا اَللّهُ یا

خدا اى راهنما اى خدا اى کفایت کننده اى خدا اى شفابخش اى خدا اى والا مرتبه اى خدا اى

عَظیمُ یا اَللّهُ یا حَنّانُ یا اَللّهُ یا مَنّانُ یا اَللّهُ یا ذَاالْطَّوْلِ یا اَللّهُ یا

بزرگ اى خدا اى بسیار مهربان اى خدا اى بسیار بخشنده اى خدا اى صاحب نعمت اى خدا اى

مُتَعالى یا اَللّهُ یا عَدْلُ یا اَللّهُ یا ذَاالْمَعارِجِ یا اَللّهُ یا صادِقُ یا اَللّهُ یا

برتر اى خدا اى دادگر اى خدا اى داراى مراتب بلند اى خدا اى راستگو اى خدا اى

صَدُوقُ یا اَللّهُ یا دَیّانُ یا اَللّهُ یا باقى یا اَللّهُ یا واقى یا اَللّهُ یا

راستى پیشه اى خدا اى جزاده اى خدا اى باقى اى خدا اى نگهدارنده اى خدا اى

ذَاالْجَلالِ یا اَللّهُ یا ذَاالاِْکْرامِ یا اَللّهُ یا مَحْمُودُ یا اَللّهُ یا مَعْبُودُ یا اَللّهُ یا

صاحب جلالت اى خدا اى صاحب بزرگوارى اى خدا اى پسندیده اى خدا اى معبود اى خدا اى

صانِعُ یا اَللّهُ یا مُعینُ یا اَللّهُ یا مُکَوِّنُ یا اَللّهُ یا فَعّالُ یا اَللّهُ یا لَطیفُ یا

سازنده اى خدا اى یاور اى خدا اى بوجود آرنده اى خدا اى کننده هر کار اى خدا اى با لطف اى

اَللّهُ یاغَفُورُ یااَللّهُ یا شَکُورُ یااَللّهُ یا نُورُ یااَللّهُ یا قَدیرُ [یمُ] یااَللّهُ یا رَبّاهُ

خدا اى آمرزنده اى خدا اى سپاس دارنده اى خدا اى نور اى خدا اى توانا اى خدا اى پروردگار

یا اَللّهُ یا رَبّاهُ یا اَللّهُ یا رَبّاهُ یا اَللّهُ یا رَبّاهُ یا اَللّهُ یا رَبّاهُ یا اَللّهُ یا رَبّاهُ

اى خدا . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

یااَللّهُ یا رَبّاهُ یااَللّهُ یا رَبّاهُ یا اَللّهُ یا رَبّاهُ یا اَللّهُ یا رَبّاهُ یااَللّهُ

. . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَتَمُنَّ عَلَىَّ بِرِضاکَ وَ تَعْفُوَ عَنّى

 از تو خواهم که درود فرستى بر محمد و آل محمد و به خشنودى خود بر من منت گذارى و به بردباریت از من

بِحِلْمِکَ وَتُوَسِّعَ عَلَىَّ مِنْ رِزْقِکَ الْحَلالِ الطَّیِّبِ وَ مِنْ حَیْثُ

بگذرى و فراخ گردانى بر من از روزى حلال و پاکیزه ات و از جایى که

اَحْتَسِبُ وَمِنْ حَیْثُ لا اَحْتَسِبُ فَاِنّى عَبْدُکَ لَیْسَ لى اَحَدٌ سِواکَ وَلا

گمان دارم و از جائى که گمان ندارم زیرا من بنده توام و کسى را جز تو ندارم و نه هیچکس است

اَحَدٌ اَسْئَلُهُ غَیْرُکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ ما شاَّءَ اللّهُ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ

که از او درخواست کنم جز تو اى مهربانترین مهربانان ، آنچه خدا خواهد نیروئى نیست جز به خداى والاى بزرگ

پس به سجده مى روى و مى گویى :

یااَللّهُ یااَللّهُ یااَللّهُ یارَبُِّ یارَبُِّ یارَبُِّ

اى خدا اى پروردگار من ...............

یا مُنْزِلَ الْبَرَکاتِ بِکَ تُنْزَلُ کُلُّ حاجَةٍ اَسْئَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ فى مَخْزُونِ

اى فرستنده برکات هر حاجتى بدست تو فرود آید از تو خواهم به هر نامى که در خزینه

الْغَیْبِ عِنْدَکَ وَالاْسْماَّءِ الْمَشْهُوراتِ عِنْدَکَالْمَکْتُوبَةِعَلى سُرادِقِ

غیب تو محفوظ است و نامهائى که پیش تو آشکار است آنها که بر سراپرده هاى

عَرْشِکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَقْبَلَ مِنّى شَهْرَ

عرشت نوشته شده که درود فرستى بر محمد و آل محمد و از من بپذیرى ماه

رَمَضانَ وَتَکْتُبَنى مِنَ الْوافِدینَ اِلى بَیْتِکَ الْحَرامِ وَتَصْفَحَ لى عَنِ

رمضان را و نامم را در زمره رفتگان بسوى خانه محترمت (کعبه ) بنویسى و از گناهان بزرگم

الذُّنُوبِ الْعِظامِ وَتَسْتَخْرِجَ [لى ] یا رَبِّ کُنُوزَکَ یا رَحْمنُ

چشم پوشى کنى و گنجهاى خود را برایم بیرون آورى اى خداى بخشاینده

نهم چهارده رکعت نماز کند بخواند در هر رکعتى حمد و آیة الکرسى و سه مرتبه قل هُوَ اللّه اَحَدٌ تا براى او باشد به هر رکعتى ثواب عبادت چهل سال و عبادت هر که روزه گرفته و نماز خوانده در آن ماه دهم شیخ در مصباح فرموده که در آخر شب غسل کن و بنشین در جاى نماز خود تا طلوع فجر


اعمال روز عید فطر

روز اوّل روز عید فطر است و اعمال آن چند چیز است  :اوّل آنکه بخوانى بعد از نماز صبح و نماز عید آن تکبیراتى را که در شبش بعد از نماز فریضه مى خواندى دوّم آنکه بخوانى بعد از نماز صبح دعائى را که سیّد روایت کرده اَللّهُمَّ اِنّى تَوَجَّهْتُ اِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ اِمامى الخ و شیخ این دعا را بعد از نماز عید ذکر فرموده سوّم بیرون کردن زکوة فطره است از هر سرى صاعى پیش از نماز عید به تفصیلى که در کتب فقهیّه است و بدانکه زکوة فطره واجب مؤ کّد است و شرط قبولى روزه ماه رمضان و سبب حفظ تا سال دیگر است و حق تعالى آن را مقدّم بر نماز ذکر فرموده در این آیه شریفه قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَکّى وَ ذَکَرَاسْمَ رَبِّهِ فَصَلّى چهارم غسل است و بهتر آن است که اگر ممکن شود از نهر غسل کنى و وقت آن بعد از طلوع فجر است تا زمان بجا آوردن نماز عید چنانچه شیخ فرموده و در جزء روایتى است که غسل را در زیر سقفى بکن و چون خواستى غسل کنى بگو :

اَللّهُمَّ ایمانا بِکَ وَتَصْدیقا

خدایا بخاطر ایمان به تو و تصدیق

بِکِتابِکَ وَاتِّباعُ سُنَّةِ نَبیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ

کتاب تو و پیروى از روش پیغمبرت محمد صلى اللّه علیه و آله

پس بسم اللّه بگو و غسل کن و چون از غسل فارغ شدى بگو:

اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ کَفّارَةً لِذُنُوبى وَطَهِّرْ

خدایا قرارش ده کفاره گناهانم و دین و مذهبم را

دینى اَللّهُمَّ اَذْهِبْ عَنِّى الدَّنَسَ

پاک گردان خدایا دور کن از من چرکى را

پنجم پوشیدن جامه نیکو و به کار بردن بوى خوش و رفتن به صحرا در غیر مکّه براى نماز کردن در زیر آسمان ششم پیش از نماز عید در اوّل روز افطار کنى و بهتر آنست که به خرما یا به شیرینى باشد و شیخ مفید فرموده مستحب است تناول کردن مقدار کمى از تربت سیّدالشهداء علیه السلام که شفا است از براى هر دردى هفتم آنکه چون مهیّا شدى از براى رفتن به نماز عید بیرون نروى مگر بعد از طلوع آفتاب و آنکه بخوانى دعاهائى را که سیّد در اقبال نقل کرده از جمله از ابوحمزه ثمالى روایت کرده از حضرت امام محمّد باقرعلیه السلام که فرمود بخوان در عید فطر و قربان و جمعه وقتى که مهیّا شدى به جهت بیرون رفتن به نماز این دعا را:

اَللّهُمَّ مَنْ تَهَیَّاءَ فى هذَا الْیَوْمِ اَوْ تَعَبَّاءَ اَوْ اَعَدَّ

خدایا هر که آماده شده در این روز یا مهیا

وَاسْتَعَدَّ لِوِفادَةٍ اِلى مَخْلُوقٍ رَجاَّءَ رِفْدِهِ وَنَوافِلِهِ وَفَواضِلِهِ

و مستعد و مجهز گشته براى ورود به یکى از مخلوقاتت به امید جایزه و صله و بهره ها

وَعَطایاهُ فَاِنَّ اِلَیْکَ یا سَیِّدى تَهْیِئَتى وَتَعْبِئَتى وَاِعْدادى

و عطاهاى او ولى اى آقاى من تنها بسوى تو است آمادگى و تهیه

وَاسْتِعْدادى رَجاَّءَ رِفْدِکَ وَجَوائِزِکَ وَنَوافِلِکَ وَفَواضِلِکَ وَفَضاَّئِلِکَ

و استعداد و تجهیز من به امید جایزه و صله ها و بهره ها و بخششها و فضلها

وَعَطایاکَ وَقَدْ غَدَوْتُ اِلى عیدٍ مِنْ اَعْیادِ اُمَّةِ نَبیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُ

و عطاهاى تو و بامداد کردم در عیدى از عیدهاى امت پیامبرت محمد که درودهاى تو

اللّهِ عَلَیْهِ وَعَلى الِهِ وَلَمْ اَفِدْ اِلَیْکَ الْیَوْمَ بِعَمَلٍ صالِحٍ اَثِقُ بِهِ قَدَّمْتُهُ

بر او و برآلش باد و البته ورود من بسوى تو نه به امید کردار شایسته اى است که بدان اطمینان داشته و پیشکش آورده

وَلا تَوَجَّهْتُ بِمَخْلُوقٍ اَمَّلْتُهُ وَلکِنْ اَتَیْتُکَ خاضِعاً مُقِرّاً بِذُنُوبى

باشم و نه اینست که به مخلوقى رو کرده و آرزومندش باشم بلکه با حال خضوع به درگاه تو آمده و معترف به گناه

وَاِساَّئَتى اِلى نَفْسى فَیا عَظیمُ یا عَظیمُ یا عَظیمُ اِغْفِرْ لِىَ الْعَظیمَ مِنْ

و بدى خود بر نفس خویشتنم پس اى خداى بزرگ . . . . . . . . بیامرز بزرگ گناهانم را زیرا

ذُنُوبى فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ الْعِظامَ اِلاّ اَنْتَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ یا

نیامرزد گناهان بزرگ را جز تو اى که معبودى جز تو نیست اى

اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

مهربانترین مهربان


نماز عید فطر

هشتم خواندن نماز عید است و آن دو رکعت است در رکعت اوّل حمد و سوره اءعْلى بخواند و بعد از قرائت پنج تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیرى این قنوت را بخواند :

اَللّهُمَّ اَهْلَ الْکِبْرِیاَّءِ وَالْعَظَمَةِ وَاَهْلَ الْجُودِ وَالْجَبَرُوتِ وَاَهْلَ الْعَفْوِ

خدایا اى اهل بزرگى و عظمت و اى شایسته بخشش و قدرت و سلطنت و اى شایسته عفو

وَالرَّحْمَةِ وَاَهْلَ التَّقْوى وَالْمَغْفِرَةِ اَسْئَلُکَ بِحَقِّ هذَا الْیَومِ الَّذى

و رحمت و اى شایسته تقوى و آمرزش از تو خواهم به حق این روزى که

جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً وَلِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ذُخْراً [وَشَرَفاً]

قرارش دادى براى مسلمانان عید و براى محمد صلى الله علیه و آله ذخیره و شرف

وَمَزِیْداً اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تُدْخِلَنى فى کُلِّ خَیْرٍ

و فزونى مقام که درود فرستى بر محمد و آل محمد و درآورى مرا در هر خیرى که

اَدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَ الَ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تُخْرِجَنى مِنْ کُلِّ سُوَّءٍ اَخْرَجْتَ

درآوردى در آن خیر محمد و آل محمد را و برونم آرى از هر بدى و شرى که برون آوردى

مِنْهُ مُحَمَّداً وَ الَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ

از آن محمد و آل محمد را - که درودهاى تو بر او و بر ایشان باد - خدایا از تو خواهم

خَیْرَ ما سَئَلَکَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحُونَ وَاَعُوذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ

بهترین چیزى را که درخواست کردند از تو بندگان شایسته ات و پناه برم به تو از آنچه پناه بردند از آن

عِبادُکَ الْصّالِحُونَ

بندگان شایسته ات

پس تکبیر ششم بگوید و به رکوع رود و بعد از رکوع و سجود برخیزد به رکعت دوّم و بعد از حمد سوره وَالشَّمْسِ بخواند پس چهار تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیرى آن قنوت را بخواند و چون فارغ شد تکبیر پنجم گوید و به رکوع رود پس نماز را تمام کند و بعد از سلام تسبیح زهراءعَلیهَاالسَّلام بفرستد و بعد از نماز عید دعاهاى بسیار وارد شده است و شاید بهترین آنها دعاى چهل و ششم صحیفه کامله باشد و مستحب است که نماز عید در زیر سمان و بر روى زمین بدون فرش و بُوریا واقع شود و آنکه برگردد از مُصَلّى از غیر آن راهى که رفته بود و دعا کند از براى برادران دینى خود به قبولى اعمال

نهم زیارت کند امام حسین علیه السلام را دهم بخواند دعاى ندبه را که بعد از این بیاید انشاءالله تعالى و سیّد بن طاوس فرموده که چون از دعا فارغ شود به سجده رود و بگوید:

اَعُوذُ بِکَ مِنْ نارٍ حَرُّها لا یُطْفى

پناه مى برم به تو از آتشى که حرارتش خاموش نشود

وَجَدیدُها لا یَبْلى وَعَطْشانُها لا یَُرْوى      پس بگذارد گونه راست را و بگوید :

و تازه اش کهنه نگردد و تشنه اش سیراب نشود

اِلهى لا تُقَلِّبْ وَجْهى فى النّارِ بَعْدَ سُجُودى وَتَعْفیرى لَکَ بِغَیْرِ مَنٍّ

خدایا بدست آتش مسپار چهره ام را پس از سجده کردنم و بخاک مالیدنم آن را براى تو بدون اینکه منّتى

مِنّى عَلَیْکَ بَلْ لَکَ الْمَنُّ عَلَىَّ        پس بگذارد گونه چپ را وبگوید:

بر تو داشته باشم بلکه تو بر من منّت دارى

اِرْحَمْ مَنْ اَساَّءَ وَاقْتَرَفَ وَاسْتَکانَ وَاعْتَرَفَ      پس برگردد بحال سجده و بگوید:

رحم کن کسى را که بد کرده و به نافرمانى دست زده و بیچاره گشته و اعتراف بدانها دارد

اِنْ کُنْتُ بِئْسَ الْعَبْدُ فَاَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ

 اگر من بد بنده اى هستم پس تو خوب پروردگارى هستى بزرگ است گناه بنده ات پس باید گذشت تو نیز

عِنْدِکَ یا کَریمُ             پس بگوید:             اَلْعَفْوَ الْعَفْوَ    صد مرتبه آنگاه سید فرموده :

نیکو باشد اى خداى کریم * * * * * * گذشت خواهم گذشت خواهم

وَلا تَقْطَعْ یَوْمَکَ هذا بِالْلَّعْبِ وَالاِْهْمالِ وَاَنْتَ لا تَعْلَمُ اَمَرْدُودٌ اَمْ مَقْبُولُ

و مگذران این روزت را به بازى و اهمال کارى در صورتى که تو نمى دانى آیا مردود درگاهى یا اینکه اعمالت

الاْعْمالِ فَاِنْ رَجَوْتَ الْقَبُولَ فَقابِلْ ذلِکَ بِالشُّکْرِ الْجَمیلِ وَاِنْ خِفْتَ

پذیرفته شده پس اگر امید پذیرفته شدن دارى برابرش کن به سپاسگزارى نیکو و اگر از بازگشتنش ترسى

الرَّدَّ فَکُنْ اَسیرَ الْحُزْنِ الطَّویلِ

دست به گریبان اندوه طولانى باش

روز بیست و پنجم سنه صد و چهل و هشت به قول بعضى وفات امام جعفر صادق علیه السلام واقع شده و بعضى روز وفات را نیمه رجب گفته اند و سبب وفات آن حضرت زهرى بوده که در انگور به آن حضرت خورانیده بودند و روایت شده که چون هنگام وفات آن حضرت شد چشمهاى خود را گشود و فرمود که خویشان مرا جمع کنید چون همه جمع شدند بسوى ایشان نظر کرد و فرمود شفاعت ما نمى رسد به کسى که نماز را سبک بشمارد و اعتنا به شاءن او ننماید.