همه چیز مثل ، زندگی

خواب مرگم باد اگر دور ازتو خوابم آرزوست *** خون خورم بی چشم مستت گرشرابم آرزوست

همه چیز مثل ، زندگی

خواب مرگم باد اگر دور ازتو خوابم آرزوست *** خون خورم بی چشم مستت گرشرابم آرزوست

میلاد سالار کربلا مبارک

    

امشب بهشت و گلشن رضوان مزین است ، امشب رواق منزل جانان مزین است.

امشب عرش وزمین برای جشن ، غرق زیور و جبرئیل درآسمان و زمین در حال صعود و نزول.

درهای آسمانی گشاده و بر بام عرش، پرچم رحمت در اهتراز.

ملائک کمر به خدمت بسته و در حال آمد ورفت.

شب است و زمین نور باران، گویا خورشید هم منتظر است.

چشم بود و افق بی انتهای آسمان ، گوش بود و نغمه بی پایان ملکوت .

خدایا ارض و سماء را چه شده که اینگونه در هیجانند ؟

بیا دل را به گلستان مدینه ، خانه فاطمه ببریم .

اینجا چه خبر است که همه اهل بیت جمع اند و منتظر؟

احمد و علی (علیهما السلام ) را بنگر که چگونه چشم به فاطمه دوخته اند.

آه گوش کن صدای دلنواز نوزادی را نمی شنوی ؟

آری انتظار به پایان رسید و دومین فرزند علی و فاطمه ( علیهما السلام )، نور چشم پیامبر به دنیا آمد ، ملائک را ببین که با آب کوثر شستشویش می دهند .

 آنطرف را بنگر حوران رضوان ، حریر بهشتی آورده اند تا فرزند فاطمه را با آن بپوشانند.

به راستی کدام دل است که از لبخند چشمان نازنین و نگاه عرشی آن نوزاد ، به تلاطم در نیاید ؟!

نبی کودک را به دامان گرفته ، از عرش ندا می رسد که نامش را" حسین " بگذار. او را به سینه می چسباند ومی بوید.

شادی و شعف خانه علی (ع) را پر نموده، ملائک ندا می دهند:

به به ازاین شکوفه باغ محمدی       به به ازاین چراغ فروزان احمدی

دلم تنگه

  

 یار بود و عشق بود و دست من

 آسمان و ماه و چشم مست من

 زندگی مثل گل قالی نبود

 عشق‌ها، بی روح و پوشالی نبود

 عشق یک چشم پر از آیینه بود

 قلب‌ها خالی از هر کینه بود

 عشق مثل عمق اقیانوس بود

 بی‌وفایی همچنان کابوس بود

 راستی امروز آن گلشن کجاست ؟

 جایگاه عشق ورزیدن کجاست ؟  

 از چه ما با قلب صادق بد شدیم ؟

 امتحان عشق بود و رد شدیم

 راستی آن روز رؤیایی چه شد ؟

 آن همه عشق اهورایی چه شد ؟  

 شمهایی که به قلبم دوخت کو ؟

هستیم را پای تا سر سوخت کو ؟

 عشق اگر جویم عذابم می‌دهند

 کودکم خوانند و خوابم می‌دهند

 خانه‌ها خالی شده از یاسمن

یاران می خندد به قلب پاک من

 گفت شاعر : عشق جز افسانه نیست

 شمع عاشق نیست پروانه نیست

 یک دروغ کهنه کمرنگ بود

 شمع با پروانه کی یکرنگ بود ؟

 من ولی گویم که عشق افسانه نیست

 هرکه جوید عشق را دیوانه نیست

 مردمند آنان که خود افسانه ‌اند

 دلخوش جام می و پیمانه ‌اند  

 مردمان را طاقت دیروز نیست

 تاب اشک و ناله ی جانسوز نیست

 مردمان با عشق و مستی بد شدند

 عشق را دیدند و غافل رد شدند

 رد شدند و سوی دولت آمدند

 عشق را کشتند و راحت آمدند

 راستی آن روز زیبا بود عشق

 کاش اینک هم شکوفا بود عشق  

  

مبعث رسول خدا (ص) مبارک

 

 

سالروز تجلى انوار الهى، نزول والاترین نعمت پروردگار بر بشریت، طلوع خورشید درخشان خاتمیت بر آسمان نبوت، بعثت اشرف موجودات، خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفى(صلى الله علیه وآله و سلم) بر همه یگانه پرستان جهان، بویژه مسلمانان مبارک باد.

 

سـتـاره ای بـدرخـشید و مـاه مجـلس شــد 

دل رمیــده مـا را انیس و مونس شـد

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت 

بغمزه مسـأله آمـوز صـد مـدرس شـد

نمیتونم گریه کنم

 

 دلم گرفته آسمون نمیتونم گریه کنم 

  شکنجه میشم از خودم نمیتونم شکوه کنم 

 انگاری کوه غصه ها رو سینه من امده 

آخ داره باورم میشه خنده به ما نیومده

 دلم گرفته آسمون از خودتم خسته ترم 

 تو روزگار بی کسی یه عمر که دربدرم

حتی صدای نفسم میگه که توی قفسم 

 من واسه آتیش زدن یه کوله بار شب بسم 

دلم گرفته آسمون یکم منو حوصله کن

 نگو که از این روزگار یه خورده کمتر گله کن 

منو به بازی میگیره عقربه های ساعتم 

 برگه تقویم میکنه لحظه به لحظه لعنتم 

 آهای زمین یه لحظه تو نفس نزن 

 نچرخ تا آروم بگیره یه آدم شکسته تن