همه چیز مثل ، زندگی

خواب مرگم باد اگر دور ازتو خوابم آرزوست *** خون خورم بی چشم مستت گرشرابم آرزوست

همه چیز مثل ، زندگی

خواب مرگم باد اگر دور ازتو خوابم آرزوست *** خون خورم بی چشم مستت گرشرابم آرزوست

آقا بیا که ما ز غمت گریه می کنیم ‏

 

شعر عاشورایی آیت الله مکارم شیرازی 

 

شورى فکنده در همه عالم نواى تو

 دنیا اسیر غم شد و غرق عزاى تو

 چشمان دوستان همه ناظر به سوى توست

 دلهاى عاشقان همه در کربلاى تو

 در هر سراى شراره سوداى عشق تو است

 بر هر لبى کنون سخن از نینواى تو

 ذرات کائنات ثناخوان لطف توست

 در عمق دهر ولوله اى از ولاى تو

 آغوش باز کرده شهادت به محضرت

 آماده گشته بادیه پر بلاى تو

 شرمنده گشته است شجاعت ز رزم تو

 سرو روان خجل بر قدّ رساى تو

 این فخر بس تو را به شهیدان راه حق

 خواهان شود به حشر خدا خونبهاى تو

 در گاهواره رسم شفاعت رقم زدى

 «فطرس» رهین منت و جُود و سخاى تو

 دادى تو آب دشمن غدّار خویش را

 قربان عفو و بخشش و مهر و وفاى تو

 دارم من این امید به درگاه ذوالجلال

 گردد تمام هستى «ناصر» فداى تو 

****************************  

امام حسین(ع) و عاشورا در کلام شهید آوینی

«اکنون امام در برابر تاریخ ایستاده است و به صفوف لشگریان دشمن که همچون سیل مواج شب تا افق گسترده است می نگرد. به عمر سعد در حلقة صنادید کوفه چه باید گفت؟ وااسفا!‌که کلام را از حقیقت جز اندکی نصیب نیست و از آن بدتر، سیمرغ بلند پرواز دل را بگو که اسیر این قفس تنگ و بال های شکسته است.
چه روزگار شگفتی!‌ مردی با بار عظیم مظهریت حق، اما... با چهره ای انسانی چون چهرة دیگران و جثه‌ایی که از دیگران بزرگتر نیست.
عجبا! این یوسف زمانه چه زیباست؛ اما این زیبایی را چه سود آنگاه که جهلاء او را آیینة خویش می‌بینند و در او نیز، آن گونه نظر می کنند که در خویش... وااسفا! یعنی هیچ راهی وجود ندارد که آنان حقیقت وجود را دریابند؟
شمسی است که غروب خویش را در این سیل مواج شب می نگرد و انتظار می کشد تا در شفق خون خویش غروب کند. اما کدام غروب، وقتی که نور جهان هر چه هست از مصباح وجود او منشاء می گیرد؟
... و از آن روز دیگر آتش بر یاران حسین سرد و سلامت است و تیرها پیک های بشارتی هستند به بهشت. تیرها می بارند... تا بین ما و حیات را هر چه هست، ببرند و رشته توکل ما را محکم کنند و ما را به یقین برسانند و سر آنکه آتش بر ابراهیم گلستان می شود نیز یقین است. اگر تو نیز یقین کنی که آتش بی اذن خالق آتش نمی سوزاند بر تو نیز سرد و سلامت خواهد شد.»
  

************************** 

آقا بیا که ما ز غمت گریه می کنیم ‏

ماه عزاست بر حرمت گریه می کنیم ‏

شکر خدا که دل به عزا خانه بار یافت ‏

ماه بکاست ما به غمت گریه می کنیم ‏

دل ها برای روز تو آماده می شوند ‏

ما بهر دیدن علمت گریه می کنیم ‏

ای خون ما حلال قدومت در این عزا ‏

خون جای اشک بر قدمت گریه می کنیم ‏

تا کی غلاف صبر، کند منع ذوالفقار ‏

هر دم به حسرت دو دمت گریه می کنیم ‏

می آیی و بدون ملاقات می روی ‏

آقا به این عبور کمت گریه می کنیم ‏

خوردی قسم به مادر پهلو شکسته ات

تا حشر هم به این قسمت گریه می کنیم ‏

ای رازدار فاطمه برگرد چاره کن ‏

ما از غم غدیر خمت گریه می کنیم ‏

دشمن  به آل تو چه ستمها روا نمود ‏

با تو به آل محترمت گریه می کنیم ‏

از ما حضور عمه ی مظلومه ات بگو ‏

عمری برای قد خمت گریه می کنیم ‏

 

محمود ژولیده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد